شهید همت: دنیا برای دنیا دارها!
یکبار که محمد ابراهیم به شهرضا آمده بود به او گفتم:
« مادر! بیا اینجا یک خانه برایت بخرم و همین جا زندگی ات را سر و سامان بده » محمد ابراهیم گفت:
« ننه جان! شما غصه ما را نخور ، خانه ی من عقب ماشینم است.»
پرسیدم: « یعنی چه خانه ات عقب ماشینت است؟»
گفت: « جدی میگم ، اگه باور نداری بیا و ببین » همراهش رفتم. درب صندوق عقب ماشین را باز کرد.
وسایل مختصری را توی صندوق عقب ماشین چیده بود. سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، سه تا قاشق ،
یک سفره پلاستیکی کوچک ، دو قوطی شیر خشک برای بچه و یک سری خرده ریز دیگر.
گفت: « این هم خانه ، می بینی که خیلی هم راحت است »
گفتم : « آخه اینطوری که نمیشه »
گفت: « دنیا را گذاشته ام برای دنیا دارها ، خانه هم باشد برای خانه دارها.»
-------------------------------
نیستی سردار!
نیستی ببینی چگونه دنیا اسیرمان کرده است.....
چگونه پایبندمان کرده
چگونه دنیا دارها و خانه دارها روز به روز به تعدادشان افزوده میشود.....
چه خوب که نیستی ببینی!!!